یلدا در زبان فارسی به معنای آزادی و رهایی است، مثل فردا، مادر رهایی، مادر شکوه، فردا یعنی آینده، زمان شکوه.
جشن گرفتن در آغاز سرما و تاریکی یعنی رو ندادن به سردی و نامردی! در این شب ظلمانی، به یادگار از خورشید تابستان، میوههایی چون هندوانه و انار را بر سر سفرههایمان میگذاریم. در تاریکی محض، بهیاد خورشید بودن، به یاد تابستان بودن، به یاد هرآنچه که به زندگی معنا و مفهوم و عمق میبخشد، رفتاری بسیار بامعناست، این کار نماد «نه» گفتن به تاریکیها و سرماست، تا راهِ دشوار و ناهموار تاریکی را روشن کنیم و از دلِ آن بهسوی نوروز راهی بگشاییم. سرنوشت و سرگذشت خود را با تاریکی و سرما پیوند نمیزنیم.
پیمان میبندیم که پیروزمند و بیگزند، روزنۀ امید و پنجرۀ آرزو و درگاه آرمان خویش را گشوده نگه داریم. به قول سعدی:
هنوز با همه دردم امید درمان است که آخِری بود آخِر شبان یلدا را؟
در شب یلدا، ما روشنایی و یلدا را در تن و جان خویش میکاریم و آنها را دوست
میداریم، که دوست داشتن در سرشت انسان و سرنوشت انسان است و این جوانهای است که
در شب یلدا کاشته میشود و ما را بهسوی بهاری با معنا میبرد.
به همین مناسبت بر آن شدیم تا یلدا را در کنار بیماران و پرسنل محترم بیمارستان
مریم، که این شب طولانی را در کنار خانوادۀ مریم سپری
کردند، جشن بگیریم.
بدون دیدگاه